شکیبا افخمی راد | شهرآرانیوز؛ بهادر اورعی از بازیگران پرکار تئاتر مشهد در ماههای گذشته بوده است؛ هنرمندی که بعد از حدود ۱۰ سال فعالیت هنری در تهران، به دلیل مسائل خانوادگی به دیار خودش بازگشته و فعالیت هنری اش را دوباره در مشهد از سر گرفته است. او تا امروز در نمایشهای مختلفی به ایفای نقش پرداخته و در آثار تصویری متعددی جلو دوربین رفته است که از میان آنها میتوان به فیلمهای سینمایی «چرا گریه نمیکنی؟»، «سورنجان»، «شوماه» و سریال «سرزده» اشاره کرد.
اورعی چندی پیش نیز هم زمان با دو نمایش «پزشک نازنین» و «گلدانی هستم روی میز تلویزیون» در تماشاخانه مایان روی صحنه تئاتر مشهد حضور داشت. ما به بهانه حضور اورعی در این دو نمایش و دیگر فعالیتهای هنری که در سالهای گذشته انجام داده، با او گفتوگو کردیم که در ادامه پیش روی شماست.
بهادر اورعی نمایش «پزشک نازنین» را که پروژه کلاسی هنرجویان دوره مبانی بازیگری خودش بوده، کارگردانی کرده و طی ۱۰ شب در تماشاخانه مایان روی صحنه برده است. درواقع این هنرمند در کارگاه انتقال تجربه، درسهای تئوری را با شخصیتهای نمایش «پزشک نازنین» با هنرجویانش تمرین میکرده است.
او درباره اینکه چرا در بسیاری از پروژههای آموزشی، نمایشنامه «پزشک نازنین» برای اجرا انتخاب میشود، توضیح میدهد: «پزشک نازنین» نمایشی اپیزودیک است که به کارگردان اجازه میدهد براساس تعداد بازیگرانش چند اپیزود را برای اجرا انتخاب کند. یعنی نمایشنامه آن به گونهای است که اگر دو اپیزود را از وسط برداریم، به قصه لطمهای وارد نمیشود. همچنین متکی بودن نمایشنامه «پزشک نازنین» بر بازیگر و اینکه فضای نمایش بدون دکور و نور و فقط با حضور بازیگران روی صحنه هم شکل میگیرد، باعث شده است بسیاری از کارهای هنرجویی به سراغ اجرای این اثر از نیل سایمون بروند.
او اخیرا با بازی در نمایش موزیکال «گلدانی هستم روی میز تلویزیون» به کارگردانی آرمان پارسیان درخشیده است. اثری از گروه طبقه سیزدهم که پیش از این نمایشهای «آنتراک» و «بی قرار» را اجرا کرده بودند و امضای خاص خودشان را دارند. به گفته اورعی، نمایش «گلدانی هستم روی میز تلویزیون» در ابتدا قرار بوده شش ماه پیش در پردیس تئاتر اردیبهشت روی صحنه برود، اما به دلیل تعطیلی این تماشاخانه و همچنین فرارسیدن ایام محرم و صفر، اجرایش به این روزها موکول شده است. او در این نمایش نقش راوی قصه را که یک نجار قاب ساز است، ایفا و اتفاقهای مختلف زندگی اش را تعریف میکند. نمایشی که میخواهد نشان دهد در جامعه امروز هیچ چیزی سر جای خودش قرار ندارد.
اورعی سپس درباره دلایلش برای پذیرش بازی در نمایش «گلدانی هستم روی میز تلویزیون» توضیح میدهد: دو عامل باعث شد که من بازی این نمایش را بپذیریم؛ نخست خود گروه طبقه سیزدهم که خط فکری مشخصی دارند و دوم شخصیتی که قرار بود بازی کنم. درواقع این شخصیت شبیه آدمهایی است که ما در جامعه امروز خیلی میبینیم. این هنرمند ادامه میدهد: شخصیتهای نمایشنامههای خارجی هر چقدر هم به فرهنگمان نزدیک شوند، برای مخاطب آن طور که باید ملموس نیستند؛ اما شخصیت نمایش «گلدانی هستم روی میز تلویزیون» از دل خود جامعه بیرون آمده بود که درک درست نویسنده از جامعه امروز و تنهایی انسانها را نشان میداد.
اورعی با اشاره به یک هفتهای که هم زمان درگیر اجرای نمایشهای «پزشک نازنین» و «گلدانی هستم روی میز تلویزیون» بوده است، بیان میکند: هر دو این نمایشها قرار بود زودتر روی صحنه بروند و خیلی اتفاقی اجرایشان هم زمان شد که باعث شد فشار بیشتری را متحمل شوم و نیاز به تمرکز بیشتری داشته باشم؛ اما در مجموع با همکاری عوامل هر دو گروه، توانستم این چالش را پشت سر بگذارم.
او درباره امکان بازی در دو نمایشی که در یک شب روی صحنه میروند، میگوید: تحقق موفق این اتفاق به تجربه، تکنیک و شناخت بازیگر از بدنش بستگی دارد. همچنین بازیگر باید بداند که انرژی اش را چگونه تقسیم کند تا اجراها صدمه نبینند. به طورکلی به نظرم اجرای هم زمان کار سخت و پراسترسی است که پیشنهاد نمیکنم.
اورعی که در یک سال گذشته پیشنهادهای زیادی از گروههای تئاتر مشهد برای بازی در نمایشهای مختلف دریافت کرده است، یادآور میشود: برای انتخاب از میان پیشنهادها اول به نمایشنامه و اینکه آیا با حال وهوای امروز جامعه هم خوانی دارند یا نه، توجه میکنم.
او با اشاره به سخت شدن تئاترکارکردن در دنیای امروز، ادامه میدهد: من مجبورم به عنوان مثال از میان هشت متنی که به دستم میرسد، یکی را انتخاب کنم، چون برای آماده شدن هرکار باید تمرینهای
طولانی انجام دهیم. این درحالی است که آنچه درنهایت اتفاق میافتد، شاید از لحاظ حرفهای و شغلی جواب گوی آن زمانی که برای تمرین میگذاریم، نباشد. این هنرمند درباره ترجیحش به حضور در عرصه کارگردانی یا بازیگری نیز میگوید: حرفه اصلی من بازیگری است، اما به دلیل سالهای زیادی که در بازیگری تئاتر بودم و علاقه خودم به روند تولید، چگونگی شکل گیری یک تئاتر را هم یاد گرفتهام. ازاین رو و برای کسب تجربههای جدید تصمیم گرفتم هر سال یا هر دو سال یک بار، تئاتری به کارگردانی خودم را روی صحنه ببرم.
اورعی در بخش بعدی صحبت هایش درباره وضعیت تئاتر مشهد نکاتی را مطرح میکند: به نظرم اوضاع تئاتر مشهد از لحاظ کمیت و کیفیت خوب است، اما به دلیل اوضاع اقتصادی چالشهایی در جذب مخاطب وجود دارد.
او با اشاره به کاهش مخاطبان نمایشها در یک ماه گذشته میگوید: اوضاع اقتصادی چندان خوب نیست؛ اتفاقی که تولید یک نمایش را سخت کرده و باعث شده است مردم هم نتوانند از همه آثار روی صحنه حمایت کنند.
این هنرمند ادامه میدهد: هزینه اجاره سالن نمایش خیلی زیاد است و هزینه تولید یک اثر حدود ۲۰۰ میلیون تومان میشود، درحالی که بیشتر نمایشها کمتر از این میزان میفروشند. البته مسئولان تماشاخانهها هم تقصیری ندارند، آنها هم اجاره میدهند و هزینههای زیادی باید برای صحنه، برق و پروژکتور صرف کنند.
به گفته اورعی، تماشاگران از میان حدود پانزده نمایشی که در تماشاخانههای مشهد درحال اجرا هستند، نهایتا از یکی دو اثر حمایت میکنند. البته در این میان نمایشهای تهرانی با حضور سلبریتیها هم روی صحنه میروند که شاید خیلی از مردم ترجیح بدهند بلیت آنها را تهیه کنند.
این هنرمند تأکید میکند: من مخالف حضور گروههای تهرانی نیستم، فقط میخواهم به این نکته اشاره کنم که جذابیت آثار تهرانی برای مخاطبان بیشتر است؛ ازاین رو شاید در آن ماهی که اثری از تهران در شهرمان اجرا میشود، دیگر به سراغ تماشای آثار هنرمندان مشهدی نروند. این اتفاق نباید به عادت تبدیل شود، به طوری که مخاطبان فقط منتظر اجرای نمایشهای تهرانی باشند. او باور دارد برای جلوگیری از این اتفاق باید کیفیت آثار تولیدی در مشهد همیشه خوب باشد. همچنین باید اطلاع رسانی بهتری برای نمایشها صورت بگیرد و شهرداری امکان انجام تبلیغات شهری را برای گروهها فراهم کند، وگرنه امکان دارد چراغ تئاتر مشهد خاموش شود.
اورعی که بعد از گذشت حدود ۱۰ سال به مشهد بازگشته است، میگوید ارتباطش را با تهران قطع نکرده است و هنوز هم پیشنهاد بازی در تئاتر و آثار تصویریای را دریافت میکند که در این شهر تولید میشوند؛ اما باتوجه به فوت پدرش ترجیح میدهد وقتش را بیشتر در مشهد و با خانواده اش سپری کند.
او البته در زمان حضورش در تهران نیز همچنان به مشهد رفت وآمد داشت و گاهی در شهر خودش هم روی صحنه میرفت. اورعی درباره حضورش در شهرهای مختلف بیان میکند: به نظرم در جهان امروز که ارتباطات سریع و وسیع شده است، دیگر فرقی نمیکند در کدام شهر حضور داشته باشید. ازاین رو من اگر در زمینه شغلیام، پیشنهاد کار خوبی را از هر شهری دریافت کنم، قطعا میپذیرم.
او حضور و کسب تجربه در تهران را برای هنرمندان شهرستانها لازم میداند و دراین باره میگوید: هنرمندان شهرستانی نباید به این فکر کنند که قرار است خیلی سریع در تهران دیده و به ستاره تبدیل شوند، چون اگر انتظار عجیبی از حضورشان در پایتخت داشته باشند، ممکن است خیلی زود ناامید شوند. آنها باید بدانند در تهران باید از صفر شروع کنند، دوباره تلاش کنند، رابطه برقرار کنند و آموزش ببینند. یعنی باید در ابتدا فقط با دید کسب تجربه و افزایش دانش خود در این شهر حضور پیدا کنند.
این هنرمند ادامه میدهد: حضور در تهران یک تجربه دوچندان برای هنرمند است، چون میتواند با کارگردانان و نویسندگان بیشتری ارتباط برقرار کند و تجربههای بهتری به دست بیاورد؛ اما اینکه آنجا بماند یا نه، به تصمیم شخصی خودش برمی گردد.
اورعی در سالهای گذشته در سه فیلم سینمایی به ایفای نقش پرداخته است که هنوز اکران عمومی نشدهاند. فیلم «شوماه» به کارگردانی مژگان بیات که حدود دو سال پیش تولید شده و چندی پیش نیز در جشنواره ملی اقوام ایرانی به نمایش درآمده، یکی از این آثار است. اورعی در این فیلم نقش فردی به نام لقمان را بازی میکند که یکی از فرماندهان جنگ در عملیات کربلای ۴ است.
او درباره این تجربه میگوید: برای من تجربه بسیار فوق العادهای بود، به ویژه که سکانسهای مشترکی با خانم فاطمه معتمدآریا و آقای پژمان بازغی داشتم و توانستم از آنها بسیار بیاموزم. این هنرمند درباره دو اثر دیگری که در آنها به ایفای نقش پرداخته است نیز توضیح میدهد: من در فیلم «میمون» به کارگردانی مهدی ضیاچمنی و
محمدرضا شیران که اثری روان شناسانه و اجتماعی است و همچنین فیلم «به باد تکیه میدهد» به کارگردانی جواد جلالی که فضایی شاعرانه دارد و درباره یک کتاب فروش دوره گرد است، بازی کردهام که هر دو این آثار برای اکران در خارج از کشور اقدام کردهاند.
اورعی که قرار است از اول بهمن با نمایش «باران در شب تابستان» به کارگردانی میترا بابایی در سالن اصلی تئاتر شهر روی صحنه برود، درباره علاقه اش به تئاتر و سینما و تفاوت بازیگری در این دو عرصه میگوید: من بازیگری در تئاتر را بیشتر دوست دارم و برعکس همه که فکر میکنند بازیگری تئاتر سختتر از سینماست، من فکر میکنم بازی در سینما کار سخت تری است، چون باید تکنیکها را خیلی خوب بشناسید و با پشت صحنه سینما، قاب ها، نورپردازی، فیلم برداری و... هم آشنا باشید.